کتاب مرگ فروشنده

اثر آرتور میلر از انتشارات قطره - مترجم: عطا الله نوریان-بهترین نمایشنامه ها

آرتور میلر در سال ۱۹۴۹ با نمایش‌نامه‌ی «مرگ فروشنده» جایزه‌ی پولیتزر را از آن خود کرده. نمایش‌نامه فاجعه‌ی زندگی مردی است که به گفته‌ی نویسنده «بر نیروهای زندگی نظارت و اختیاری ندارد.» داستان تأملی بر زندگی انسان‌هایی است که تنها وقتی مطرح هستند که سود می‌رسانند و سپس در خلا رها می‌شوند


خرید کتاب مرگ فروشنده
جستجوی کتاب مرگ فروشنده در گودریدز

معرفی کتاب مرگ فروشنده از نگاه کاربران
چه نمایشنامه خوب و متفاوتی بود

مشاهده لینک اصلی
این روزها انگار که از خوندن نمایشنامه خیلی لذت میبرم...مرگ یک فروشنده هم از اون شاهکارهای فوق العاده بود با یه ریتم معمولی شروع میشه ولی از یه جایی به بعد رها کردنش ناممکن

کل اثر رو میخونید تا انگار که همه جوانب تناقض سیستم سرمایه داری با طبیعت بشری رو لمس کنید...مرد فروشنده ای که تا سالم و جوان و پرانرژی بود خواسته میشد ولی حالا که بیشتر از هر وقت دیگه ای به کمک و حمایت احتیاج داره بی رحمانه از سیستم کنار گذاشته میشه...بی توجه به همه ی عواقب ریز و درشتی که با مرگ و زندگیش سر و کار داره

رفت و برگشت های ناگهانی به گذشته هم جالب در اومده بود.اونجا که مرد واقعن از ادامه زندگی و تحقق رویاهاش ناامید میشه دست به دامن خاطرات میشه...وقتی هنوز بی خبر از اینده ،کورسوی امیدی به تحقق رویاها و ارزوهاش داشت

زندگی رویایی امریکایی شخصیت های داستان چیزی بیشتر از دوندگی برای پرداخت قرض و قوله ها و اقساط نیست...اقساطی که تا میان تموم بشن و ازادی رو با خودشون به ارمغان بیارن دیگه کسی از این لایف استایل جان سالم به در نبرده که بخواد از این ازادی بهره مند بشه

مشاهده لینک اصلی
نقد کتاب آرتور میلر یک نویسنده فوق العاده است. 4 از 5 ستاره به یکی از آثار شناخته شده او، Death of a Salesman، که در سال 1949 نوشته شده است. اکثر آمریکایی ها این را در مدرسه راهنمایی به عنوان یک کتاب مورد نیاز برای دوره های انگلیسی خواندند. من وقتی که این را خوانده ام، مثبت نیستم، اما من آن را بخشی از کالج انگلیسی خودم می دانم. من آن را بار دوم بیشتر از آن لذت می برم، اما هنوز یک کتاب بسیار خشن برای خواندن است. نه به لحاظ نوشتن بد، بلکه از لحاظ موضوعات و احساسات. بر خانواده لومن تمرکز دارد. پدرسالار بیش از 30 سال است که بیشتر زندگی خود را در دنیا دارد. اما در نهایت، آن را به پایان می رساند، و او مجبور به مواجهه با واقعیت یک مرد 60+ ساله در اواسط قرن 20th بین دو جنگ جهانی، که در آن همه چیز در آمریکا خیلی دنج بود. این بازی به موضوعات مربوط به بیماری روحی، افسردگی، فرزندپروری، خودکشی، هدف زندگی، نقش پدر و شوهر و غیره اشاره می کند. من شخصیت اصلی را دوست ندارم و بیشتر خوانندگان را دوست نخواهم داشت. او بسیار ضعیف است و قادر به انجام کاری برای همه چیز نیست. اما تقصیر او نیست. این زمان کمی در جامعه بود. استعدادهای جوانان در سطح بالا قرار دارند. او به وضوح می تواند حالت ذهنی شخصیت هایش را بگیرد، که هر کدام با چیزهایی که همه با آن مبارزه می کنند مبارزه می کنند. آنها آن را به یک سطح جدید و بالاتر می رسانند، اما هنوز چیزی است که همه ما در زندگی ما، معلم، پدر، عمو، پدربزرگ یا شخص دیگری در زندگی ما به آن مربوط است، ما این را دیده ایم. و آن زیبا نیست. سخنرانی های مختلف توسط هر یک از شخصیت ها بسیار قوی هستند و شما را به عنوان یک خواننده می اندازند تا به آنچه که جامعه برای ما انجام داده اند فکر کنید. اما بعد دوباره ... همه ما انتخاب ها داریم و باید بهتر بدانیم. کتاب باعث می شود شما فکر کنید ... بسیار ... و برای آن، کار بسیار عالی در یک بودن ما باید همه بخوانیم، یا حداقل تماشا بازی بازی کرد. درباره من برای کسانی که برای من جدید و یا بررسی های من ... chees scoop: من بخوانید A LOT. من نوشتم. و حالا من چند تا وبلاگ دارم ابتدا مرور کتاب به Goodreads می رود، و سپس آن را در وبلاگ من در وردپرس در https://thisismytruthnow.com ارسال می کنم، جایی که شما همچنین می توانید تلویزیون \u0026 amp؛ بررسی های فیلم، چالش روزانه 365 روزه و درخشان و تعداد زیادی از وبلاگ نویسی در مورد مکان های مورد بازدید در سراسر جهان. و شما می توانید تمام پروفایل های رسانه های اجتماعی من برای پیدا کردن جزئیات در مورد کسانی که / چه / زمانی / جایی و تصاویر من. نظر بدهید و به من اطلاع دهید که شما فکر می کنید. رای در نظر سنجی و رتبه بندی. متشکرم برای متوقف کردن توجه: تمام مطالب نوشته شده، ایجاد اصلی من هستند و به من حق کپی دارند، اما گرافیک و تصاویر از سایت های دیگر پیوند داده شده و متعلق به آنها است. بسیاری از سازندگان اصلی خود را متشکرم. [polldaddy poll = 9729544]

مشاهده لینک اصلی
به تازگی Goodreads یک ویژگی Rereading اضافه کرده است تا اعضا بتوانند همه زمان هایی که آنها یک کتاب خوانده اند پیگیری کنند. من تعجب می کنم چند بار دفن فروشنده را خوانده ام. اولین بار که آن را خواندید، در دبیرستان بودم و واقعا آن را دوست نداشتم. در سال های بعد، من برای بازی به قدردانی پرداختم و به کلاس های ادبیات کالج مراجعه کردم. من حتی یک نوار VHS از فیلم 1985 با Dustin هافمن و جان مالکوویچ داشتم و با دانشجویانم تماشا کردم. اکنون خودم را مجددا درس ادبیات تدریس می کنم. من نیاز به یک بازی و مرگ فروشنده به نظر من مناسب بود. ممکن است ده سال از زمان آخرین خواندنش گذشت، اما هر بار که بخوانم، در هر مرحله از زندگی، چیزی را از آن جدا می کنم. من بیشتر از این، خیلی بیشتر. من می خواهم بگویم که من هیچ حرفی برای توصیف چگونگی خواندن یك نفر (شماره ی رسمی من) احساس نمی كنم، اما این درست نیست. من کلمات خیلی زیاد دارم من فکر می کنم می توانم مقاله ای را در این زمینه به تنهایی بنویسم. خانه ها تحت پوشش Leavesâ € œ ملودی شنیده می شود، بازی بر روی فلوت. این کوچک و خوب است، به چمن و درختان و افق می گوید. پرده افزایش می یابد (11). کل بازی در این سه خط کوچک وجود دارد. آنها مانند شعر هستند. در تمام مراحل من هیچوقت به این چیزها فکر نکردم: فلوت، چمن، درختان، افق. اما این بار، همه آنها من بودم که می توانستم ببینم. \"رویای رویای چسبیده به محل، رویا از واقعیت رو به رو می شود\" (11). این زمان من رویا را به جای واقعیت خواند. رویای با یک ملودی در جایی در داکوتای جنوبی پخش می شود. در ابتدای رویای ویللی چهار سال است. او با مادر خود در یک واگن اسب کشیده شده است. پدرش نقش خودش را بازی می کند که با دستانش حک شده است. مخترع پدرش. پدر ماجراجوی او. او به زودی پدر نیست. در رویای، ویلی و پسرانش در بروکلی شکار مارها و خرگوش ها می کنند. پسران او قوی و خوش تیپ هستند. ورزشکاران آدونیس ویلی یک صندوق عقب جدید، یک حیاط، یک حمام اضافی را ایجاد می کند. او یک سقف جدید را در اتاق نشیمن قرار می دهد. او پرداخت می کند در یخچال و ماشین لباسشویی و جارو برقی. او یک وام مسکن دارد او افتخار می کند که چگونه پسرانش ماشین را شبیه سازی می کنند. دو درخت درختی وجود دارد که ویلی و بیف یک نوسان را آویزان می کنند. و رایحه ای از سنبلچه و ویستریا، پونه ها و عنکبوت ها از طریق پنجره ها باز می شود. این رویا است در واقع، درختان رفته اند، چمن رشد نمی کند، و خانه لومن توسط خانه های آپارتمانی در دو طرف بسته بندی می شود. â € œThe راه آنها آنها را در اینجا جعبه. آجر و پنجره ها، پنجره ها و آجر ها (17). \"چمن هیچگاه رشد نمی کند، شما نمی توانید هویج را در حیاط پشتی بالا ببرید\" (17) در واقع، زمانیکه لوازم پرداخت شده برای آنها دوباره استفاده می شود و شکسته است. تا زمانی که وام مسکن پرداخته شود، هیچ کس برای زندگی در خانه نخواهد ماند. خانه هایی مانند خانه لومن را می بینم. آنها همیشه مرا ناراحت می کنند. خانه ها در کنار ساختمان های آپارتمانی قرار گرفته اند. خانه هایی که یک بار دیدگاه های آسمان و باغ های سبز کوچک در پشت داشتند. خانه هایی که از آن عطر و طعم درختان و گل ها می گذرد. من به ساکنان این خانه ها فکر می کنم. من برای آنها ریشه دارم اما من می دانم روزی یک نوه یا نوه می خواهد خانه را به ارث برده و آن را به فروش برساند تا ساختمان های آپارتمانی بیشتری ساخته شود. سپس آخرین آثار یک رویا برای همیشه محو خواهد شد. â € œOnly موسیقی فلوت در مرحله تاریک است که در سراسر خانه باقی مانده برج های سخت از ساختمان های آپارتمانی به تمرکز شدید و پرده Fallsâ € (139) الماس، درخشان در تاریکی در پایان، من بپرسید من خودم اگر راست بود، اگر ویلی «اشتباهات اشتباه» (138) را داشته باشد. اما نه. ویلی گم شد، اما رویاهای او اشتباه بود. ویلی می گوید: \"... من هنوز احساس می کنم\" نوعی موقت در مورد خودم است \"(51). این همه آن را می گوید. سالانه در نقش Linda می گوید: «زندگی یک بازی ریخته گری است» (15) و ویلی پاسخ می دهد «برخی افراد چیزی را انجام می دهند» (15). در شصت و سه، ویلی هنوز در تلاش برای انجام کاری است. در زمانی که او باید چیزها را رها کند، در بازنشستگی قرار بگیرد و از مزایای زندگی عمر کار لذت ببرد، او در تلاش است تا وام مسکن خود را بیمه زندگی کند. هنگامی که تلاش برای قرار دادن چهره هایش به ماشین، رانندگی را به بوستون رانده می شود، خسته کننده است. و اکنون این کار را در کمیسیون انجام می دهد که حقوقش از بین رفته است. مرد می تواند راه خود را بیابد (125). در رویا، ویلی چیزی را می کند. او دانه را به زمین می اندازد. او به عنوان یک جنگل تاریک به عنوان برادرش راه می رود و با الماس برای خانواده اش می رود. و همانطور که چارلی می گوید: â € œNobody این مرد را سرزنش (138).

مشاهده لینک اصلی
آرتور میلر، یکی از بزرگترین نمایشنامه نویس تا به امروز، ضعف ضعفی است که شرط انسانی در برنده جایزه پولیتزر، درام مرگ یک فروشنده است. شخصیت اصلی ویلی لومن، مرد متوسط ​​سخت و طاقت فرسا را ​​نشان می دهد که به طور مکرر تلاش می کند تا رویاهای غیر قابل دستیابی را تحمل کند. لومن در حال رسیدن به سن بازنشستگی است و با محدودیت های فیزیکی او مقابله می کند، استفاده Miller از گفتمان به راحتی می تواند فوری ناخودآگاه ویلیس را تحمل کند تا باتوم را به پسر بی نظیرش منتقل کند. در نهایت، تمام زندگی اش را متقاعد کرد برای کمبود، ویلی میل خود را برای زندگی در یک جهان که اهدافش هرگز به نفع خود نمی رسد، از دست می دهد. در اینجا کمی رمز و راز وجود دارد و هیچ عمل بسته بندی شده، دنباله acrobatic. مرگ فروشنده، به لحاظ ماهیت آن، نماد نیاز انسان به علامت گذاری در جهان است و چندین پیروزی ادبی تقریبا به اندازه ی یک مخاطب منتقل می شود.

مشاهده لینک اصلی
من واقعا متنفرم از این کتاب (خوب، بازی) یک ستاره. از این موضوع متنفر هستم که @ class @ one star را دوست دارم. باید علت را در تاریخ به حال خود رها کرد و بسیاری از آن ها محبوب هستند. در اکثر کلاسیک هایی مثل این، حتی اگر من داستان، شخصیت ها و غیره را دوست نداشته باشم، معمولا می توانم آن @ spark @ را پیدا کنم که سالها آن را بسیار محبوب ساخته است. اما من صادقانه می توانم بگویم که در Death of a Salesman هیچ کیفیت بازخریدی یافت نشد. هیچ کدام ممنون می توانم بجای خواندن آن را راحت تر ببینم، اما برای من، این بازی تمام شد خسته کننده و خسته کننده بود. من می دانم که من یک دانش آموز معمولی دبیرستان است، اما درست است. داستان داستان تختخواب کشیده شد، من هیچکدام از شخصیتها را نداشتم، همه چیز فقط احساس شد. و کلیه کاراکترهای این دو به قربانی رویای آمریکایی افتاده اند. ایده قبل از اینکه اولین کار تمام شد، فرسوده شد. و این احتمالا فمینیست درونی من صحبت می کند، اما همه زنان در این بازی بی فایده بودند. ما در این بازی پنج زن داریم. یکی از وزیر امور خارجه است و چهار خط دارد. بعد لیندا است که تقریبا یک تکه مبلمان است. او می گوید به هر چیزی که ویلی می گوید (چون او صریح و صریح @، به ظاهر) و تقریبا به هیچ چیز برای این بازی اضافه می کند. آه، و سه نفر دیگر؟ آنها فاحشه ها هستند درجه یک.

مشاهده لینک اصلی
رویاهای یک طرف تاریکی دارند و مرگ فروشنده به این دلیل دردناک است که آشکار است. ویلی لمان، مانند همه ما، فقط می خواهد موفق شود. و اگرچه در ابتدای بازی هیچ چیزی جز شکست نیافت، اما نه از نیت بد، نه از عدم تلاش، از جهل خود. ویلی فکر می کند که موفقیت در ثروت اندازه گیری شده است، و کلید آن به خوبی مورد علاقه است. اما او تلاش می کند تا راه خود را به ثروت تقسیم کند (به جای سخت کار کردن و اشتباهات خود را یاد بگیرد)، بنابراین او با هیچ دوست (یا پول) به پایان نمی رسد. فروشندگان در ویلی دوست دارند بگویند: \"یورو تنها ارزش چیزی است که شما می توانید بفروشید.\" اما ویلی نمی تواند چیزی بدی به فروش برساند. هز بی ارزش است. همانطور که می گویند، جهل سعادت است، و این بازی واقعا Willy تلاش می کند همه چیز او می تواند - از جمله رانندگی خود را به دیوانگی - برای جلوگیری از اذعان به این که HES تنها دروغ گفتن، تقلب، و بدون هیچ چیز شکست. چه واقعا این بازی را برجسته می کند این است که چگونه تمام شخصیت ها به طور کامل جنبه های مختلف ویللی را به تصویر کشیده است. همسرش او را دقیقا چگونگی جامعه می خواهد، پسرانش رشد می کنند تا مثل او باشند (و هنگامی که او متوجه می شود، فانتزی او شروع به فروپاشی می کند)، همسایه و همسایگان او همه چیز را می خواهند او و پسرانش بود. بنابراین مشاهده Willy در ارتباط با این افراد واقعا جالب است. همچنین، گفتگو عالی است: هنگامی که من هفده ساله بودم وارد جنگل شدم، و وقتی بیست و یکم بودم بیرون رفتم. و توسط خداوند من غنی بود

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب مرگ فروشنده


 کتاب برگزیده
 کتاب سور
 کتاب پنج روز تا بازداشتگاه
 کتاب جنوب
 کتاب ترحم در تاریخ
 کتاب شیکاگو و سه نمایشنامه ی دیگر