کتاب محاکمه

اثر فرانتس کافکا از انتشارات ماهی - مترجم: علی اصغر حداد-بهترین نمایشنامه ها

یوزف ک. کارمندِ فروتن ِ بانک، یک‌روز بامداد پی می‌برد که بدونِ ارتکاب گناهی‌ مشخّص، متّهم شده است. به‌ گمانش، اثباتِ بی‌گناهیش ساده است، ولی به‌زودی خود را در دنده‌ها و چرخ‌های ماشین ِ تودرتوی محاکمه‌ ای گرفتار می‌یابد که راه‌بَرَنده‌اش عدالتی‌رنج‌ناک است و نماینده‌گانش کارمندانی‌دون‌پایه و مستقر در دفترهایی پلیدند. "یوزف ک." که ازین‌ دیوستان و جهانِ پوچ می‌هراسد ولی هم‌چنین به‌سوی‌اش کشیده می‌شود، دیگر خودش نمی‌داند که آیا بی‌گناه است یا گناه‌کار. با این‌همه دل‌اش می‌خواهد زنده‌گی کند، اما توانِ بایسته‌ی پایداریبا دو دُژخیمی‌را ندارد که، به‌سانِ دو آدم‌کُش، و به‌نام ِ عدالتی‌که وجود ندارد، به‌آهنگِ دادگستردن به‌سراغ‌اش می‌آیند.


خرید کتاب محاکمه
جستجوی کتاب محاکمه در گودریدز

معرفی کتاب محاکمه از نگاه کاربران
این ممکن است عجیبترین کتابی باشد که تا به حال خوانده ام. چه می توانم بگویم - این کافکا بود! من هرگز نمی دانستم که محاکمه در مورد آن چه بود، اما من همیشه فکر می کردم این موضوع در مورد محاکمه است. معلوم می شود - و من آن را برای شما خراب نمی کنم، زیرا در ابتدا روشن است که Josef K. نمی داند چه اتفاقی در مورد محاکمه است. گاهی اوقات به سختی در آلمان برای من مطمئن هستم که من صحیح هستم، اما بسیاری از این کتاب رویایی / شبح مانند است، نه بر خلاف Die Verwandlung. من نمی توانم بگویم که خیلی از کتاب بیرون آمده ام، از جمله احساسات عمیق تر از آنچه که ممکن است تصور کنم. چیزی که باید نزدیک به پایان دوران معروف باشد، زمانی است که K. باید یک تاجر ایتالیایی را در اطراف کلیسا ببیند. این مرد نشان نمی دهد و هیچ کس جز انواع خاصی از کلیساهای مضطرب وجود ندارد. تاریک آن و جهان خارج بسته شده است. همانطور که K. در حال رفتن به ترک است، یک کشیش به صخره رسیده است و همانطور که K در حال رفتن به آنجا است، او می شنود،Josef K. @ از کنگره فراخوانده شد. او در آن لحظه می داند که می تواند از درون بیرون بیاید و آزاد باشد، اما او نمیتواند به نحوی موفق شود؛ او متوقف می شود و در نهایت تبدیل می شود. در برخی مواقع، او به برخی از امید ها به واعظ می اندیشد؛ زیرا او فکر می کند که باید از این محاکمه دست برداشته شود، به طریقی در مورد همه چیز، رد، به همان اندازه، قضاوت. اما او نمی تواند آن را پیدا کند. این صحنه شامل یک داستان در مورد دروازهبان قانون و یک مرد که در داخل قانون می خواهد - نمی توانم این را بیابم، مگر آنکه دو دستورالعمل در مورد ورود به مرد از دروازهبان داده شده است: (1) شما نمی توانید در حال حاضر و در پایان (2) همیشه برای شما مناسب بود. در پایان سخنان کشیشان و مشاوره او به K می گوید، @ Das Gericht خواهد von Dir nichts. من اسمش را می گذارم و می روم و می روم دیو ون دوجست. @ در جهان ما این را می خواهیم؟ آیا ما واقعا خود را به گونه ای آزادانه محکوم می کنیم؟ حداقل یک چیز دیگر قابل توجه است: همه زنان کمی سست هستند، خود را در نمایندگان قانون و در K. بدون تردید زیادی پرتاب می کنند. با عرض پوزش، من نمی توانم ببینم که این موضوع مربوط به موضوع ناامیدی موجود است، به غیر از این واقعیت که K. در هیچ شرکتی از زنان خجالت نخواهد کشید. حدس می زنم این کتاب باید به عنوان یک کلاسیک خوانده شود، اما باید پیشگویی کرد که این یک عجیب و غریب است.

مشاهده لینک اصلی
این کتاب مستقیما به «چیزهای فوق العاده شگفت انگیز» که من فقط نیمی از آن را می فهمید فهرست می کنم و در حال حاضر با دیگر اعضای برجسته مانند «Seventh Sealâ € ™ توسط برگمن،« دفتر پست »توسط تاگور، و \"دائما کراش\" توسط دافت پانک. معتقدم خواننده کتاب توصیف کتابی که در مورد Goodreads خوانده می شود را بخواند، فقط در صورتی که من خلاصه آن را خلاصه کنم: داستان یک مبارزه موفق بانکدار است تا اثبات بی گناهی وی علیه برخی از اتهامات جدی جرم و جنایت علیه داعش (که حتی از سوی آن اطلاع داده نشده است) به دادگاه غیرقابل قبول است و بدون قید و شرط کور و ناشنوا است. وضعیت چیزی شبیه به این است: در تلاش برای آزادی قهرمان ما در داخل و خارج از راهروهای تاریک، کلیسای جامع و اتاق های دادگاه ضد نفس سیستم تنفسی انسان است؛ با مأموران محترم، مهاجران سادیست و زنان آماده برای پریدن به او می ماندند و سخنرانی های طولانی را ارائه می دهد. این بیشتر از آن است که من بایستی فاش کنم و اکنون کتاب من و کتابم را کوتاه می کنم. من کوتاهی کتاب و سادگی آن را انتظار می خواهم که آن را ظرف 3 روز کاری به پایان برسانم، اما این یک هفته کامل برای تکمیل، به علاوه حدود 20 ساعت، برای تکمیل جریان متناوب من از فکر که به نحوی آن را از طریق مغز من در حال حاضر عادی (یا شاید نه) آن را انجام دادم، به پایان رساند. به عقیده روشنفکران، این کتاب ممکن است به عنوان \"شاهکار اگزیستانسیالیستی\" ™، خود را جذب بورژوایی defeattism و یا به عنوان توسط یک منتقد آمریکایی، ادموند ویلسون، \"Brocken Spectre\" (چه گوگل آن) قرار داده است، اما به عنوان یک فرد مدرن من مطمئن هستم که تنها کلمه برای آن است - MIND-FUCK! و من صادقانه اعتقاد دارم که کابوس شب گذشته من، محصولی از فساد بین این داستان و ذهنم بود. کابوس افسونگر ذهن، این چیزی است که این کتاب است. مزایا به دست آمده: 1. تقویت ایمنی به پدیده های عجیب و غریب و غیر قابل توضیح. درک بهتر از واژه Kafkaesque.Lesson Learned: هرگز شخصیت اصلی داستان کافکا نیست. نتیجه کلی: مشتاقانه منتظر شروع قلعه هستیم.

مشاهده لینک اصلی
سوال واقعی این است که آیا جوزف K. می خواهد بداند چه کسی مرا متهم می کند؟ هیچ پاسخی وجود ندارد، فقط سوالاتی وجود دارد او خود را متهم می کند. دوستان و همسایگان متهم می شوند خدا متهم می کند پلیس. دادگاه. همه اینها او را به کمین می رسانند و در نهایت ما، همانطور که سعی می کنیم زندگی خود را ادامه دهیم. چنین هسته محکمی به دادگاه وجود دارد. این به من خیلی دواستیفسکی را به من یادآوری می کند. فضای رویا، سوری است - و در عین حال بلافاصله بتن، واقعی به عنوان کفش بر روی پای من است. ایجاد تنش بی رحم است. هر حادثه ای در داستان به این اثر افزوده می شود. مبارزه با قدرت که جوزف K. در دست گرفتن است همه چیز بیشتر وحشتناک است، زیرا او حتی نمی تواند ببیند چه چیزی در حال مبارزه است. با مجموع قطعات آن، در جایی میان نوشتار و اثر کل، کافکا فقط یک لحظه چشمهای خود را باز می کند، و نگاهی به پرتگاه می اندازیم.

مشاهده لینک اصلی
خدا، من عاشقانه تلوت های متنفر.

مشاهده لینک اصلی
این یک سلول نیمه تاریک بود، جایی که دو مرد در برابر دیوارها قرار داشتند، با یکدیگر روبرو می شدند، این مردان از داستان قرن بیستم نیازی به معرفی ندارند. در یک طرف، آقای جوزف K در ناخن و آمپر؛ از سوی دیگر، در غیبت او، موتسور مورستو را بطور مبهم گذاشت. هر دو مرد به طور دائمی به چشمهای یکدیگر نگاه می کردند، نه به عاشقان، بلکه مانند مردانی که بر روی ایده های پلاتونی فرو می ریختند و حتی در معرض نومیدی قرار نگرفتند، مگر اینکه در همسایگان معنای زندگی به زودی اشک زدگی در برابر گونه هایشان بریده می شود، انگار آن ها سرانجام فریاد زدند که پاسخ به همه سوالاتشان واقعا عاشق است. ما اینجا می رویم تا به دنبال، احساس \u0026 amp؛ عشق را نه تنها در میان خودمان، بلکه در همه چیزهایی که در این جهان باشکوه وجود دارد. این تنها هدف ماست. اوه، اما تنها یک مسابقه خیره کننده بود. این دو مرد برای کسب لذت بردن از درگیر شدن، تنها برای تحریک خود از کلاچ زمان و آمپر؛ افکار مضر آنها. @ آیا شما به من جاسوسی @ جوزف گفت: به طور ناگهانی پایان دادن به بازی خود را.بنابراین من تا به حال من فکر می کردم این قبل، شاید مأمور بررسی هنوز هنوز فاقد برخی از شواهد قاطع بر علیه من است. چشم های خود را در آسایش مورسو evasively گفت: @ YES. @ @ تو دروغ میگویی! تو دلتنگی شما بر روی اعصابم افتخار می کنید.شاید. @ @ به شما فكر كنم! من در این سلول گمشده خدا با یک مرد که تنها سه کلمه در لشکری ​​خود دارد، گیر کرده ام؛ بله، بدون \u0026 amp؛ شاید @ مورسوت ساکت نشسته بود تا جرأت زندگیاش را که به تدریج دیوانه شده بود نادیده بگیرد @ شما همچنان آرام نگه دارید. شما مطمئنا خودی هستید که چیزی برای ترس نداشتید. آنها برای اعتراض به اعتراف من به من کشته شده اند. آیا آنها نیستند؟ @ @ Stop blabbering.Im not dying. من در این زندان برای همیشه باقی می ماند من شما را سربلند خواهم کرد من این محاکمه را تحمل میکنم و به زودی این دیوارها فرو میریزد و من یک مرد آزاد خواهم رفت. من این سیستم را شکست خواهم داد. @ این مورسو را با تحقیر وحشتناک، سعی کرد که در زندانیان بی نظیر او واکنش نشان نمی داد، اما ناگهان لامپ سقف، نور شدید نور را که مستقیم به او می افتد، رها کرد و موجب خشم او شد. نه اول او @ شما نمی توانید آن را دریافت کنید؟ زندگی بدون هدیه گرانبهاست، چیزی جز یک محاکمه نیست، تنها استثنا در مورد امداد من این است که قضاوت نهایی همیشه برای همه یکسان است. مهم نیست اگر شما در حال حاضر یا بعدها بعد از مرگ میمیرید. همه چیز پوچ است حداقل سعی کنید با بعضی از شخصیت ها مردید.اگر آن همه بی معنی است، پس چرا باید مراقب مرگ با هر گونه شأن و منزلت باشم. paroosh نوشته است: دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب محاکمه


 کتاب زندگی در تئاتر
 کتاب دایی وانیا
 کتاب پیرنگ پنهانی
 کتاب در کمین خدایگان
 کتاب افاضات همایونی
 کتاب بازینامه دادرسان