کتاب شاه لیر

اثر ویلیام شکسپیر از انتشارات دات - مترجم: محمود اعتمادزاده (م.ا.به آذین)-بهترین نمایشنامه ها

فکر می‌کنی لطمه‌های این‌توفانِ ستیزه‌خو بر پوستِ‌مان اهمّیّتِ بسیار دارد؟ برای تو چنین است؛ ولی درجایی‌که دردِ بزرگ‌تری ریشه‌دَوانده، دردِ کوچک‌تر به‌زحمت احساس می‌شود. تو ازپیشِ یک‌خرس می‌گریزی، ولی درین‌گریز اگر پاهایت تو را به‌کامِ دریای خروشان بکشاند، به‌دهانِ خرس پناه می‌بری! جان‌که در آسایش باشد، تن زودرنج می‌شود. توفانی‌که درجانِ من است هرگونه‌احساسی‌را، جز آن‌یکی‌که بر قلبم ضربه می‌کوبد از اندام‌های حسّی‌ام سلب می‌کند. ناسپاسیِ فرزند! این آیا به‌آن نمی‌مانَد که دهانم دستم‌را که برای رساندنِ غذا به‌سویش می‌آید گاز بگیرد!؟ ولی من به‌سختی تنبیهِ‌شان خواهم‌کرد... نه، دیگر اشک‌نخواهم‌ریخت! در همچو شبی بیرونَ‌م کنند! ببار باران! تحمّل‌خواهم‌کرد... در همچو شبی مثلِ امشب! آخ! ریگان، گونریل! پدرِ پیرِ مهربانِ‌تان که با قلبی‌بخشنده همه‌چیزش‌را به‌شما داد... اوه! این‌یادآوری راه به دیوانگی می‌بَرد، باید ازآن پرهیزکرد؛ دیگر بس است!


خرید کتاب شاه لیر
جستجوی کتاب شاه لیر در گودریدز

معرفی کتاب شاه لیر از نگاه کاربران
در جایی که درد بزرگتری ریشه دوانده، درد کوچکتر به زحمت احساس می شود...

قصه پادشاهی که خریدار چاپلوسی دخترانش است و دختر مهربان و دلسوزش را با غرور از خود می راند بی خبر از آنکه در نهایت همان دختر طرد شده (کوردلیا) است که او را ارج می نهد. گونریل، ریگان و کوردلیا این سه دخترند. از سویی فرزند نامشروع یکی از درباریان با مکر، برادر مشروعش را مورد خشم پدر قرار می دهد و حتی پدرش را به داماد پادشاه (کورنوال) می فروشد تا خودش به جایی برسد و این در حالیست که پدرش (گلاوستر) به دست کورنوال هردو چشمش را از دست می دهد.
در پایان داستان حقایق برملا می شود در شرایطی که گونریل در رقابت عشقی با خواهرش ریگان او را با زهر می کشد. (هردو به پسر. نامشروع (ادموند) عشق می ورزیدند) و بعد از کشتن خواهرش، در جریان برملا شدن خیانتی که به همسرش داشته خنجری در سینه خود فرو می کند. کوردلیا هم که برای حمایت از پدر بازگشته، با نیرنگ ادموند به دار آویخته می شود و در. پایان قصه پدر (لیرشاه) از حجم این همه اندوه می میرد...

فقط اینو نوشتم محتوای قصه یادم نره
پایان خطر لوث شدن :)

مشاهده لینک اصلی
خط اصلی ماجرای این نمایشنامه بارها گفته و شنیده شده و تفاوت ها فقط در موارد فرعی و پایان داستان بودن.
همون ماجرای قدیمی بی وفایی فرزندان و پادشاهی که فریب حرف های محبت آمیز رو خورد و چاپلوسی رو به محبت واقعی ترجیح داد.
....
وقتی نصف کتاب رو خوندم تازه یادم افتاد حیفه که نسخه ی انگلیسیش رو نمی خونم:/

مشاهده لینک اصلی
این جایی است که شکسپیر دستکش را از دست می دهد. او ما را به لبه پرتگاه به ارمغان می آورد، سپس ما را بر آن لبه می کشد. پادشاه لیر به شدت از تراژدی های شکسپیر ویرانگر است - این یک بازی است که خواننده را به عنوان افتادن پرده سقوط می کند. این بازی دارای نوعی قدرت اولیه است که توضیح می دهد. این طرح به طور شگفت انگیزی شکسپیر است، شاید کمی پیچیده تر از معمول، ترکیب عناصر گرفته شده از افسانه و از سابقه تاریخی. در ابتدا، لیر یک حیله گرانه ترسناک است. دو دختر بزرگتر او، رگن و Goneril، یک زن و شوهر از cougars بذر بد است، که هر دو آنها پس از ادموند پس از ادعا، یک جنس به همان اندازه آمور. خواهر Cordelia خواهر و برادر خود را با چنین یک اشتباه بی عاطفه رفتار می کند، تقریبا به نظر می رسد شین با یک عرشه کامل بازی نمی کند. ادموند (Hyena bastard) بیش از خانوار گلوستر است که در برابر برادرش ادگار و پدرش قرار دارد. دادگاه لیار با استفاده از مجرمین lickspittle پر شده است. فقط دو نفر از آنها برای گفتن حقیقت به قدرت استفاده می کنند و یکی از آنها لباس یک احمق را می پوشاند. یک طوفان تند و زننده بر سلامتی است. کمربند ایمنی خود را ببندید - آن را به یک سوار پر از دست انداز تبدیل کنید. شخصیت های «کینگ لیار» به دلیل نقاط ضعف خود، به شدت به آن پرداخت می کنند. گولستر به نظر می رسد کور باشد، اما هر شادی پایدار را رد می کند؛ پس از مصالحه با ادگار، او می میرد. لیر قبل از اینکه او در نهایت یاد بگیرد که با فقرا و آرامش همدردی کند، رنج خواهد کشید. ما او را از لبه جنون باز می کنیم تا به این نتیجه برسیم که کافی نیست. قبل از اینکه پرده سقوط کند، شکسپیر به ما می گوید که در تمام کارهایش به احتمال زیاد در صحنه ی وحشیانه ای است. با لرد با Cordelia (مرده) در آغوش خود وارد شوید. ای، شما مردان سنگی هستید، اگر زبانها و چشمان شما بود، آنها را از آنها استفاده کنید تا طوفان های خشتی شکسته شوند. او همیشه برای همیشه رفته است. حتی اگر، مثل من، Cordelia را پیدا کنید یک صدای دوشاخه ای ساچارین *، این صحنه خراب است. دو روز بعد، یاد گرفت که احمق ها خود را به دار آویخته اند، لیر می میرد، شکسته دل. ادگار، کنت و Albany â € \"به معنای واقعی کلمه تنها شخصیت های هنوز ایستاده â €\" از چپ به دفن مرده و حرکت، به عنوان بهترین آنها can.Why می توانم پیدا کنم این بیشتر موثر بر Shakespeareâ € ™ ثانیه نمایشنامه؟ (هفت مرحله مختلف تولید شده ** و دو تلویزیون روی آن دیده شده است و تنها پس از قرار گرفتن در معرض مکرر قدرتمندتر می شود). من واقعا نمی توانم آن را پنهان کنم - ترکیبی از عناصر مختلف است. شخصیت ها به طور خاص شناسایی شده اند، به طور کامل شناخته شده است، و رفتار آنها بسیار مرتبط است، بنابراین بازی در سطح شخصیت های فردی متقاعد کننده است. اما ماهیت افسانه ای از صحنه باز نیز نوعی کیفیت جهانی را به پیام خود اختصاص می دهد و موضوعات درون بازی مورد بررسی قرار گرفت - سوء استفاده از قدرت، روابط درون خانوادگی، مسئولیت های والدین و کودکان، فساد طبیعی نظم و عواقب آن، ظرفیت انسانی برای بی رحمانه عظیم، امروز کمتر از زمان شکسپیر است. توطئه موازی به طرز ماهرانه ساخته از کمان لیر و گلاستر می افزاید: به قدرت داستان، شکست در رفتار طبیعی انسان است که بیشتر توسط خشم خام از عناصر در صحنه های طوفان، که در آن طبیعت منعکس Learâ € ™ ثانیه خشم برجسته شده است. در نهایت، این نتوانست از نادیده گرفتن بی نظیر پیام بازی جلوگیری کند. در کلمات گلاوستر، \"به\" بچه های نابینا پرواز می کنند، ما به خدایان هستیم؛ آنها ما را برای ورزش خود می کشند. پوچ گرایی â € œKing Learâ € همواره مخاطبان مختل، و آن را در طول قرن ها 18 و 19 رایج بود برای اجرای یک نسخه تغییر یافته، که در آن ها Cordelia به زندگی می کنند اجازه داده شد، دلالت بر یک دیدگاه خوش بین تر از طبیعت انسان است. اما با توجه به رویدادهای قرن گذشته در مورد ظرفیت ضعیف بشری انسان برای نابودی خود، باید فکر کنیم که شکسپیر اولین بار آن را درست انجام داد. به طور معمول. *: شخصیتی که Cordelia بیشتر به من یادآوری می کند، دختر برده، لیو، در Pucciniâ € ™ â € œTurandotâ €. نه در عمق زیادی متوجه نیست، اما هر یک از آنها نقش مهمی در زندگی ایفا می کند که مرگ آنها تاثیر مهمی در یکی از شخصیت های اصلی دارد. **: شامل یک عملکرد ویژه به یاد ماندنی در Mönchen-Gladbach آلمان، جایی که ریگان و Goneril به عنوان جوجه های دوچرخه سواری decked و غرق در صحنه سوار آنچه به نظر می رسد Harleys.

مشاهده لینک اصلی
در یک جهان که هر پادشاه باید تاج خود را از دست بدهد، جایی که تراژدی به مرگ پایان می یابد و همه چیز به گرد و غبار می رسد، این یک داستان امیدوار کننده است. این امید به دست نمی آید در خلاصه طرح و یا در مجموع تلفات مخرب مرگ توسط پایان بازی، و در عین حال لحظات مهمی برای آشتی برای هر دو شخصیت سالم و رنج آور وجود دارد. پس از تجربه کمی، اما درد و رنج برای بسیاری از بازی، لیر و گلوسستر از تاریکی ترین سرنوشت از بین می روند. این مجازات 11 ساعته، کوتاه مدت است، اما در دنیای فانی که همه باید در فاجعه مرگبار مرگ و میراند، چه چیزی غیر از این است؟ با دیدن یک لنز بزرگ، بازی زندگی را با یک لنز بزرگ مشاهده می کنید، شاید پیروزی بزرگتری نسبت به دستیابی به یک آشتی کامل و دوست داشتنی با کسانی که بیشترین آنها را دوست دارد و بیشترین سوء استفاده را دارند. چقدر عجیب و غریب است که این دو اشیا اغلب یک شخص هستند. با وجود غم و اندوه که بازی را از صفحات باز می کند، شکسپیر به ما یادآوری می کند، به ویژه با شخصیت قهرمان ادگار، که چیزها هرگز به همان اندازه بد نیستند. اگر شما قادر به گفتن این است که بدترین است، پس شما هنوز در آنجا وجود ندارد، همانطور که ادگار در یک نقطه به خود می گوید. در یکی دیگر، او معتقد است که پایین دارای یک مزیت عمده در بالای صفحه است: در دنیای حرکت دائمی، این تنها یک جهت برای سفر از هر یک از این محل است. این نوع تفکر، که به راحتی می تواند به کلیشه خسته تبدیل شود، خواننده را با یک چشم انداز امید فراهم می کند که منجر به یکی از تاثیر گذار ترین اوج ها می شود، در شکسپیر و یا در هر نقطه. به طور نیمه مسئول Edgar و کنت، فرشتگان نگهبان از Gloucester و Lear هستند، که خدمات خاموش، ناراضی و مخفی آنها همیشه باید مورد علاقه مخاطبان آنها باشد. پیش از آنکه شکسپیر هرگز شخصیت های بی نظیر را نداشته باشد، می بایست سختگیرانه با این موضوع کنار بیایند و از این رو، با کمال گرمی بودن (کنت) و بعضی از نادری های اولیه (ادگار). هنگامی که ادگار در نهایت خود را به پدرش نشان می دهد، گولسستر، اهمیت قریب به اتفاق و شاداب کننده آن فورا مرد کور را می کشد. پس از اینکه او توسط یک گولستر هودویک اشتباه کرد، ادگار او را از خودکشی نجات می دهد و در کنار او باقی می ماند تا زمانی که می تواند با جدیت پدرش را متقاعد کند که اشتباه او در اعتماد دادن به ادموند، منجر به بدرفتاری کامل نشده است. شاید این مرگ کامل است، در آخرین لحظه متوجه شوید که عواقب اشتباه دردناکترین زندگی شما، همانطور که تصور نکردید، وحشتناک نیست، و فردی که در انتهای آن اشتباه را دریافت نکرده است فقط شما را ببخش، اما آن را به خود گرفته است تا از شما مراقبت کند و به اشتباه خود را به بهترین توانایی های خود برساند. مرگ شخصیت عنوان خیلی خوش شانس نیست، اما در نهایت، بیشتر تأثیرگذار و رضایت بخش است. پادشاه لیبره پس از ارائه سخنرانی پرشور امیدوار است بیش از حد امیدوار است که جوان ترین دختر او ممکن است هنوز نفس کشیدن، پس از گذراندن چند لحظه آخر خود را به عزاداری او را دردناکی و حاضر به تایید مرگ او. واکنش دومی، که شاید بخشی از جنون است که او را برای آخرین دو عمل انجام می دهد، به نوعی بیشترین نارضایتی است. همانطور که با عدم توانایی مکدف برای رسیدگی به اخبار که تمام خانواده اش در مکبث کشته شده اند (او به کافرانه از راس می گوید: «من نیز فرزندانم؟»، «همسر من هم کشته شد؟»، حتی پس از لیل به دنبال فرار از آنچه که حواس او به او می گوید باید درست باشد. اما برای یک مرد که بیش از 80 سال زندگی کرده است و فقط یک آشتی زیبائی را تجربه کرده است که به او اجازه بازگشت به عقلانیت را می دهد، زندگی ارزشمندتری دارد؟ او بیش از بدن بیحوصله دختر خود را می لرزاند و علاوه بر اجتناب ناپذیر بودن آن، این مرگ به نظر می رسد درست است. بعد از همه، Lear به وعده خود به Cordelia می پردازد که دو نفر از هم اکنون با هم همدیگر باقی خواهند ماند: Have من تو را گرفتم؟ / او که ما را بخورد، باید یک نام تجاری را از آسمان به ارمغان بیاورد، و از این رو ما را مانند روباه آتش زد. اعمال اولیه این بازی در اطراف سوال وظیفه و احترام متمرکز می شوند و متاسفانه، لیر عمدتا با تظاهرات این چیزها (و به طور بالقوه غیر محترمانه) روبرو می شود. او می خواهد که او را به عنوان پدر و به عنوان پادشاهی به عهده داشته باشد، اما این واقعیت که او باید تقاضای آن را بکند و مجازات فقدان آن را به شدت نشان می دهد، نشانه آن است که چیزی در برخی موارد بسیار وخیم شده است. ما فرض می کنیم که او نباید درآمد کسب کند - به این ترتیب که او به آنچه که او نیاز دارد به عنوان پدر یا آنچه که او باید به عنوان یک پادشاه انجام دهد به منظور دریافت عشق، احترام و اطاعت به او بدهد. او فکر می کند که تنها واقعیت موقعیتش او را بدون هیچ گونه احترام و وظیفه ای به ارمغان می آورد، اما او تنها یک نمایش بیرونی و عدم صداقت است که او را به پایان می رساند. و به عنوان یک پیرمرد که از وظیفه فعال پیروی می کند، حتی این تظاهرات غلط را نیز از دست می دهد. بخشی از علت این است که لیور به شدت با احترام حفظ شده است که با ناتوانی اجتناب ناپذیر در ذهن و بدن همراه با پیری پیشرفته روبرو است. او می بیند...

مشاهده لینک اصلی
2109 همستر Goodreaders [نمی تواند اشتباه باشد] به 1 ستاره داده است. بسیاری آن را خسته کننده می دانند. برخی حتی می گویند این قابل پیش بینی است و هیچ درس اخلاقی ندارد. این که این افراد حق رای دادن و تولد دارند برای من ترسناک هستند. من خودم این بازی را رتبه بندی نمی کنم، فقط نسخه نسخه نورتون Critical Edition (2007). شکسپیر لیر، یکی از دستاوردهای عالی فرهنگ غربی است و من شخصا فکر می کنم این بازی شکسپیر من بوده است. من دروغ نمی گویم ... من حتی این را هم ندیده ام. تمام این تجارت هویت نادرست باعث سردرد من شدم. تصمیم گرفتم این کتاب را بخوانم زیرا من کمی از اصل را به یاد می آورم شاید شاید چند سال پیش من آن را برای ساختن بازی کوچک تطبیق دادم و از آن زمان فقط نسخه شخصی من را یاد گرفتم تاریخ. تصادفا، من نسخه ی من را بسیار ترجیح دادم. به صورت رایگان: این باید خسته کننده ترین و پیچیده ترین بازی شکسپیر است که تا به حال خوانده ام. بخش بزرگی از آن پادشاه، احمق و یکی دیگر از پروردگار است که تظاهر می کند که دیوانه سرگردان است و چیزهای دیوانه است. من تنها برای سه نمایشنامه شکسپیر را خوانده ام: بازرگان ونیز و شاه لیر و طوفان ... بازرگان از ونیز شاید بهترین چیزهایی است که بین شما خوانده ام .. من نمیتوانم دیدگاه بالغی در مورد فرهنگ آن را توسعه دهم .. اما عموما ادبیات تئاتری آستاسیگ را نمی فهمم .. من فکر می کنم این مسائل را پوشش می دهد به طور سطحی ساده و بی تکلف. ، بر خلاف رمان نویس ادبیات .. بنابراین در تراژدی همه می میرند، که اثر رقیق شدن تراژدی مرگ است. هک می شود؟ من این را به عنوان سرخوردگی یک خانواده در مورد بیمار مبتلا به زوال عقل که فکر می کنم پادشاه است، خواندم. سه خواهر یک علامت یک بعدی برای بد، گدایی و فضیلت هستند. یکی از مهمترین بخش های غم انگیز من، مدتی خوانده می شود. این را بخشی از یک دوره در کالج می خوانید. آن را نپسندیدم. شکسپیر برای من نیست. فقط .. من از شکسپیر متنفرم برای من قضاوت نکنید. باید آن را برای تحصیل در کالج انگلیسی مطالعه کنید. وخیم. [!] کاملا نا امید شده است همه فقط کشته شدند خودشه؟ من چیزی برای گفتن ندارم. از آنجایی که من با بهترین آنچه من را سرگرم می کنم، من این بازی را یک ستاره می دهم. داستان به نظر می رسد قابل پیش بینی و غیر اصلی است، هرچند که ممکن است یک داده، به عنوان سازگاری از یک افسانه باشد. @ tragedy @ [scare !!] از شاه لیر سالمند دشوار است به همدردی با، برای یک مرد متولد شده در زندگی قدرت و لوکس همه چیز را به دلیل ناتوانی خود را از دست داده، و احتمالا یک حاکم بد برای شروع است. این خواندن سرگرم کننده نبود، و هیچ درس اخلاقی ارائه نکرد. او خود را از بی رحمانه خالی بیرون کشید. یک لحظه در کل داستان را در نظر نگیرید. بنابراین، مردم هر زمان دروغ می گویند مثل دخترانش که درباره او چقدر دوستش دارند دروغ می گویند و وقتی مردم آن را انجام می دهند، این کار را برای به دست آوردن چیزی در عوض می کنند، در این صورت پول آن و قدرت یک کلیشه بیگانه. [درست در آنجا؛ آن را!] من این کتاب را درک نمی کنم، نه فقط به دلیل زبان باستانی، بلکه به دلیل تصاویر عجیب و غریب که همراه آن است و کار سختی را برای تشخیص شخصیت ها از یکدیگر می کند. داستان پیچیده و تلخ است، من این را در عجله دوباره خواندنی نیستم. شکسپیر معمولی با بیش از حد فراوانی از مردگان و نابودی همه چیز است. علاوه بر این، در این بازی من نمی توانستم تفاوت بین دو شوهر Regan و Goneril، و بین دو پسر گلاسترشر؛ شکسپیر قطعا برای من نیست! سخت است که با لیر همدردی کند، حتی اگر او یک پیرمرد قدیمی است. دختران هیچگاه بهتر از این نیستند و سخت است که شخصیت های ادموند / ادوارد / ادگار را مستقیما نگهدارند. برخی از خطوط بسیار معروف، اما مورد علاقه من نیست. این شکسپیر و همه چیز است که شما می خواهید، و گفت و گو بسیار خوب است. اما خیلی سنگین بود ممکن است تحت تاثیر قرار داشته باشد (مثلا در هر مطالعه). یکی از ستاره ها. یک ستاره، و تنها یک ستاره.به عنوان بسیاری از نقاط از IQ من به عنوان شما می خواهید، این بازی سردی من [IQ عاطفی؟]. آثار شگفت انگیز شکسپیر تمایل دارند که این کار را انجام دهند و برای یک دوست سبک و سرگرم کننده بخوانند. من بعد از این که این کار را تمام کردم احساس فوق العاده افسرده و ناراضی داشتم. من فکر می کنم فقط می توانم یک ستاره را توضیح دهم ... من می دانم این یک بخش عالی از ادبیات است. اما به عنوان یک تئاتر؟ [سؤال اصلی، قلب بیسکویت] طعم من نیست. همانطور که در هر بازی شکسپیر ... همه آنها را از بین می برم. اگر کلاس کلاس لعنتی باشد، حتی نمی توانم چنین چرت را بخوانم! دوبار آن را خوانده ام و واقعا واقعا [دو بار!] آن را دوست ندارم. من سعی کردم که بار دوم را در ذهن بازتر نگه دارم ... من واقعا نمی خواهم آن را داشته باشم فقط این همه جذاب را پیدا نکردم. من عمدتا فقط می خواستم همه را بسوزانم و بمیرم تا پایان یابد. سالهای مداخله ای برای بهبود آن کاری نکرده است. طرفدار بسیار شگفت انگیز از شکسپیر comedies.boooooooooooooooooooooooooooo تقریبا به عنوان خسته کننده به عنوان نسخه مدرن است که من نیز تماشا [؟] BORING (به طور مستقیم از هفتم گریدر که این را به عنوان رمان مدرسه خود را بخوانید). این کتاب مهبچ صادقانه و من فکر می کنم که شکسپیر است مو ...

مشاهده لینک اصلی
تئاتر، درام، GA © نرو است عادت به خواندن و به ندرت، اما هر بار که من نزدیک به کلاسیک، من آن را از ویلیام شکسپیر است. من فقط چهار کتاب از شاعر بزرگ، یعنی به ترتیب تمایل داشته باشد: مکبث، هملت، طوفان و این، که من در یک راه خوب لذت. دو مورد اول لیست من هنوز هم مورد علاقه من هستند، به خصوص مکبث، به عنوان کار بیشتر تاریک و شر Shakespeare.Respecto شاه لیر، و همانطور که در اکثر تراژدی شکسپیر، در حال حاضر در آثار او کلاسیک ما را با دنباله ای از مرده ها، جنگ ها، عشق و نفرت، و بالاتر از همه عنصری که شکسپیر برای رسیدگی به کمال استفاده می کرد، پیدا کند: خیانت. و آن را در این خیانت (که، از سوی دیگر، تولید شخصیت های خاص وفادار و وفادار به شاه باقی می ماند، مانند کنت و گلاستر)، که حفظ توجه خواننده به درک drama.Puedo توسعه مبتنی بر برخی از مواردی که به ادیپس رکس مراجعه کرد، به خصوص در شخصیتهای قدیمی گلاستر و Cordelia. در خطوط به طور کلی آن ساخته شده است من در دانستن اینکه چگونه آن این تراژدی به پایان رسید اما من تکرار علاقه مند: هیچ شکسپیر در مورد من پرشور نه به اندازه ستاره Macbeth.Cinco فوق العاده به دلیل کار از یکی از بزرگ پنج نویسندگان بیشتر تاریخچه شکسپیر شایستگی واجد شرایط بودن را ندارد.

مشاهده لینک اصلی
به عنوان قرمز روشن قرمز ستارگان بالا می تواند به من بدهید، من واقعا به این بازی پاسخ داد. من ممکن است این کار را در هر دو روش منفی و مثبت انجام دادم، اما این داستان تاثیر مناسبی بر روی من گذاشت. برای من کاری نداشت که مکبث نتوانست - به من شخصیت های واقعا تراژیک داد که اشک و دلسوزی را که برای پایان دادن به سفر به آنها دادند به ارمغان آورد. به نظر می رسد در مورد پیش از آن، یک راهنمای مفید برای شاه لیر توسط یکی دیگر از شکسپیر شخصیت ها، ژاک، و سخنان قرون وسطایی خود را از آنطرف که دوست دارید، کمی که در @ ثانیه childishness به پایان می رسد @: ششمین سن shiftsIn لاغر لاغر و لغزنده، با عینک بر روی بینی و کیسه در کنار؛ شلنگ جوان خود، خوب، دنیایی که بیش از حد گسترده است، برای سفت شدن سینه اش؛ و صدای بزرگ مردانه خود را، دوباره به سمت treble کودکانه، لوله ها و سوت در صدا خود را.از آخرین صحنه از همه، که به پایان می رسد این داستان عجیب و غریب واقعیت است، آیا کودک دوم دوم ... @ کینگ لیر داستان اتفاق می افتد در این غم انگیز، کاهش دو سابق از انسان همانطور که توصیف ششمین سن نشان می دهد، شاه لیر یک رقم را به راحتی به خنده می دهد. یک مرد قدیمی خودخواه و نه خودخواه، به زندگی پر از قدرت، با تمام حامیان و واقعیت های متناوب که این موضوع مستلزم آن است، اکنون می خواهد بازنشسته شود، بیان شده به گونه ای است که می تواند آن را به نظر می رسد حتی خودخواهانه تر از آن است که واقعا باید ببخشید: همه ی مراقبت ها و کسب و کار ها را از سن ما به هم بزنید آنها را در نقاط قوت جوانتر قرار می دهیم، در حالی که ما Unburthend به سمت مرگ می رویم. @. به عبارت دیگر، زمان برای مرد و کودک آن، برخی از سبک جدی ویل فرل! او می رود تا تقاضا کند که فرزندانش در آخرین بار به او تجاوز کند تا او قدرت خود را به آنها برساند - اگر این را برای فریب شناختی که می خواهید آن را پس از آن با توجه به اینکه افراد دیگری وجود دارند به هم خوردن، دوباره فکر کنید - و پس از آن، آخرین اقدام خود را از قدرت برکنار می کند و تنها کودک را که عشق را درک می کند، رد می کند. خواهران بزرگتر زنبور عسل او را در بر می گیرند، و چیزهایی که در آن از یک منظر دقیق و اصلی می توان انتظار داشت. شاه لیر و کمبود شدید او پیش بینی شده توسط هر دو دختر گرسنه قدرت خود را، که پس از آن شروع به یکدیگر، یکی شوهر به اندازه کافی شر و هر کس دیگری در اطراف آنها که ممکن است به عنوان یک انسان مناسب و معقول تبدیل شود - آن را آسان می کند فقط به فریاد @ YOU FOOL! @ و اخراج کل mess.But من نمی توانم - چون من حقیقت را از همه آن را تشخیص و heartbreakingly، راه باور نکردنی شگفت انگیز است که شکسپیر قادر به روانشناسی این پیری را مرد. آیا او گسل دارد؟ البته او می کند، اما اگر شما در مورد این گسل ها فکر می کنید، چه چیزی می تواند قابل فهم باشد؟ به هر حال، من به گوشت از آن می رسم: تا به اینجا در مورد خانواده، قدرت، دولت، طبقه و جنس، در مورد خانواده، قدرت، دولت، طبقه و جنس صحبت می کنم، اما در اینجا تمرکز بر روی چیز مورد علاقه من در مورد بازی: ایده های مربوط به ادراک. من تصویر ترسناکی از آنچه اتفاق می افتد زمانی که شما یک جهان غیر واقعی برای خودتان ایجاد می کنید را دوست داشتم و پس از آن ناگهان دنیای واقعی با آن مواجه می شود. اگر شما در مورد آن فکر می کنید، تمام مشکلات شروع می شود و همچنان ادامه می یابد و در نهایت به آن دسته از فاجعه ای که پایان می دهد، غرق می شود؛ زیرا هر کس از نقش هایی که به آنها داده شده است، اجتناب می کند: Cordelia همه اینها را با امتناع دخترش مجبور می کند فقط دقیقا پدرش او را آرزو می کند که آن را بیان کند. او حتی از ذات نقش نیز اجتناب نمی کند؛ بلکه فقط دیدگاه خود را از آن نمی گیرد. خواهرها آن را با امتناع خود از این امر که آنچه شاه لیر خواستار آن بودند - همچنان دوستداران زن جوان و محترم محترم، همچنان تمجید می کردند. هر دو خواهر قدرت را انتخاب می کنند، آنها آژانس را انتخاب می کنند، آنها آنچه را با هر دو دست داده اند به دست می آورند. در بعضی مواقع مخاطب می تواند این را درک کند، حداقل در ابتدا، برای اینکه لیر قدرت خود را از دست بدهد، نسل بعدی باید در مورد تغییر فرمان روشن باشد. کنت در یک لحظه ایده آل (در ذهن Lears) نیست، جسورانه به سوال پادشاه، و او تبعید شده است. ادگار به نظر نمی رسد که پسر ایده آل باشد، گلاستر تلاش می کند تا او را نیز به قتل برساند. ادموند، (در آنچه که به عنوان شیوه ای بسیار غم انگیز و قابل درک آغاز می شود) از اینکه تنها پسر خاله ای است، امتناع می ورزد و جاه طلبی او تقریبا خانواده اش را از بین می برد. این امر به نقطه ی دلخوشی می رسد که در آن مردم نمی توانند خویشاوندان نزدیک خود را در مقابل آنها ثابت کنند، زیرا آنها نمی خواهند که از آنها انتظار داشته باشند، و در مورد Gloucesters ناتوانی در دیدن، کاملا حرف می زند. آنقدر دردناک بودم که خودم را گول زدم و گریه کردم چون نیمی از کارگردان متوجه شدم آنچه که آنها در زیر بینی هایشان گم شده اند و نیمی دیگر در نهایت به شدت و با هزینه ای عالی برای روح و جسم خود (حتی به نقطه مرگ) - باعث می شود آنها را ببینند. البته سفر کینگ لیر به طور خاص خشن است. هز، تمام دنیاش را نابود کرد، مدتها قبل از آنکه بتواند آن را ترک کند، در جهل کاملا نومیدانه، هرگز هیچ حقی را در مورد جهان نمی دانست. احمق، اما احمق خوشحال ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شاه لیر


 کتاب زندگی در تئاتر
 کتاب دایی وانیا
 کتاب پیرنگ پنهانی
 کتاب در کمین خدایگان
 کتاب افاضات همایونی
 کتاب بازینامه دادرسان